جدول جو
جدول جو

معنی عرق کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

عرق کشیدن
(گِ تَ)
عرق گرفتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
به جایی سر زدن و سرکشی کردن، دزدیده از جایی به جای دیگر نظر انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعره کشیدن
تصویر نعره کشیدن
فریاد کشیدن، نعره زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرو کشیدن
تصویر گرو کشیدن
چیزی را تا وصول طلب خود از بدهکار در گرو نگه داشتن، گروکشی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو کشیدن
تصویر فرو کشیدن
پایین کشیدن، فرود آوردن، به زیر آوردن، عنان مرکب کشیدن و در جایی فرود آمدن، برای مثال سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن / ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد (حافظ - ۲۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرر کشیدن
تصویر ضرر کشیدن
زیان دیدن، زیان بردن، ضرر کردن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ کَ دَ)
تمام و کامل کشیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). کامل کشیدن کمان. (از تاج العروس). اغراق. رجوع به غرق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
سر کشیدن از جایی یواشکی برای اطلاع از امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتق کشیدن
تصویر تتق کشیدن
تتغ کشیدن پرده کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرر کشیدن
تصویر ضرر کشیدن
زیان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم کشیدن
تصویر علم کشیدن
نصب کردن علم، از غلاف بیرون کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراق کشیدن
تصویر فراق کشیدن
هجران کشیدن، تحمل جدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو کشیدن
تصویر گرو کشیدن
در گرو خود نگاهداشتن چیزی را تا قرض مدیون در موعد مقرر تادیه شود
فرهنگ لغت هوشیار
(کشتی) بینی را بر خاک گذاشتن: همچو گل ساغر صهبای مروق نکشند تا به پیشت همه چون بید معلق نکشند. (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعره کشیدن
تصویر نعره کشیدن
داد کشیدن فریاد کشیدن نعره زدن
فرهنگ لغت هوشیار
دم زدن پرخاشیدن سخن گفتن صدا بر آوردن (باعتراض) : من از ترس عصبانی شدن این زن بد خلق نمیتوانم نطق بکشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرت کشیدن
تصویر هرت کشیدن
بالاکشیدن موادمایع (یامواد غلیظ تر مانندآش) دردهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرق کشیدن
تصویر غرق کشیدن
تمام و کامل کشیدن کمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا کشیدن
تصویر فرا کشیدن
پیش کشیدن بسوی خود کشیدن، بالا کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پره کشیدن
تصویر پره کشیدن
((~. کِ دَ))
صف کشیدن، ایستادن گروه سوار و پیاده در یک امتداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نطق کشیدن
تصویر نطق کشیدن
((نُ طُ. کِ یا کَ دَ))
صدا برآوردن، سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فره کشیدن
تصویر فره کشیدن
((فَ رَ. کِ دَ))
چاپلوسی کردن، منّت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرک کشیدن
تصویر سرک کشیدن
((سَ رَ. کَ یا کِ دَ))
دزدیده و پنهانی به جایی نظر انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
Brush
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
Writhe
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
чистить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
корчиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
bürsten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
sich winden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
чистити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
звиватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
szczotkować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درد کشیدن
تصویر درد کشیدن
wić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برس کشیدن
تصویر برس کشیدن
دیکشنری فارسی به چینی